پاک کردن صورت مسأله با قتل فرزند در ملاء عام | شلیک پدر به دختر چرا؟

05-3وقتی نقش پدر و مادری ناکارآمد می‌شود، والدین دیگر نمی‌توانند بدرستی ایفای نقش کنند و فقط به عنوان مسئول تدارکات و فراهم‌کننده نیازهای فرزندان خویش به حساب می‌آیند. پدری که در مقابل دانشکده پرستاری شهرستان خوی فرزندش را نشانه گرفته و با شلیک گلوله به زندگی او خاتمه داده، در واقع فردی است که نقش پدری را پایان یافته می‌داند.
به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵ به نقل از روزنامه ایران، ما امروز در عصر و دوره‌ای به سر می‌بریم که دیگر نه پدر می‌تواند به طور کامل خود را پدر بنامد و نه مادر، همانند گذشته مادری کند. عناصر فراوان مداخله‌گر تربیتی به عنوان مزاحمان نظام تربیتی اجازه هرگونه کار اثربخشی را از والدین سلب کردند و به پدر و مادر اجازه پدر و مادر شدن را نمی‌دهند.انسان موجودی است که میل به جاودانگی دارد ولی چون مرگ مانع از انجام این آرمان حیاتی او می‌شود بشر برای تحقق آرزوی دیرینه‌اش ازدواج می‌کند تا فرزندی را تربیت کند که ادامه نسل او در جهان هستی باشد و اینگونه جاودانگی خویش را به نمایش می‌گذارد. فوران آتشفشان گونه دانش بشر منجر به رشد تکنولوژی ارتباطات شده و دهکده جهانی را به جهان شیشه‌ای تبدیل کرده که افراد هیچ‌گونه حیاط خلوتی برای آرمیدن ندارند.
والدین فرزندانی را به وجود می‌آورند که ادامه آنان در جهان هستی باشند. اما مگر عناصر مزاحم فرهنگی و تربیتی مجالی برای فراهم ساختن این‌ آرزوی کهنه بشری می‌دهد که فرزندان را آنگونه که می‌خواهند پرورش دهند. مگر مداخله‌گران ویران‌کننده، فرصتی می‌دهند تا او به دور از هرگونه هیاهویی مدل تربیتی خویش را روی فرزندان اجرا کرده و افرادی را تحویل جامعه فردا بدهند تا مطابق میل شخصی خویش باشند. وقتی بازار مکاره کالاهای فرهنگی عنان اختیار را از افراد سلب کرده و اجازه هیچگونه کار فرهنگی ناب و اصیل را نمی‌دهد و با اغواگری هرگونه فعالیت‌های انجام شده را نیز خنثی و بی‌اثر می‌کنند چگونه می‌توان فرزندانی تربیت کرد که ادامه ما در جهان هستی شوند. ناکارآمدی برنامه‌های آموزشی و تخریب و ویرانی فعالیت‌های فرهنگی و خنثی‌سازی اقدام‌های تربیتی منجر به یأس و ناامیدی سیاستگذاران کلان فرهنگی و برنامه‌ریزان اجتماعی شده است. به همین دلیل بخش‌هایی از نهاد مقدس خانواده متزلزل شده و برنامه‌های تربیتی والدین خنثی و غیراثربخش شده‌اند. پدر و مادر نیز دیگر نقش اساسی‌شان را نمی‌توانند در خانواده ایفا کنند و کوشش‌های نهادهای فرهنگی و آموزشی در معرض تخریب و نابودی قرار گرفته است. آنان دیگر مرجعیت اجتماعی خویش را از دست داده‌اند. فرزندان با وجود پدر و مادر یتیم به دنیا می‌آیند و مانند یتیمان رشد می‌کنند. به گونه‌ای که بود و نبود والدین برای آنان یکسان شده است. وقتی پدری که در انجام نقش پدری‌اش عاجز و ناتوان شده، پس نمی‌تواند مسأله را حل کند.
به همین خاطر با قتل فرزندش در ملأعام صورت مسأله را پاک می‌کند. او چون نمی‌تواند خود را حذف کند با شلیک گلوله به سوی فرزندش حذف نقش پوشالی پدری را در جامعه به طور رسمی اعلام می‌کند. او وقتی می‌بیند که اینگونه رفتار فرزندان ادامه او در جهان هستی نیست. مبادرت به حذفش می‌کند. تا اعلام کند که این فرزند هیچگونه نسبت خویشاوندی با او ندارد. پدر با این کار با زبان بی‌زبانی اعلام می‌کند که هیچگونه وجه اشتراک و شباهتی در افکار و رفتار با فرزندش ندارد. تضاد او با فرزندش به گونه‌ای است که دیگر طاقت و تحمل این گونه رفتارهای فرزندی را ندارد یا باید خود را حذف کند یا فرزندش را چون او به ظاهر والد است اما پدر نیست. یعنی فقط به دنیا آورنده اوست نه عامل تعلیم و تربیتش. او فقط مسئول تدارکات و فراهم کننده مایحتاج اوست نه سرپرست‌اش. اینک که هیچگونه رابطه دوستانه‌ای بین او و فرزندش وجود ندارد و اینگونه فریاد اعتراض را با اسلحه شکاری در ملأ عام به صدا درمی‌آورد. چون نمی‌تواند نقش پدری را ایفا کند.و آن را اینگونه به تمسخر گرفته و…

دکتر جعفر بای | محقق و کارشناس آسیب‌های اجتماعی

رسانه تاب آوری ایران رسانه تاب آوری ایران
دکمه بازگشت به بالا